آشتی نصفه نیمه!!!
این من هستم!
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
نفس ما
آبجی تینا کوچولوی خودم
آبجی اسما
رازنوشتِ يــــه پسرهــــ
دانلود نرم افزار های پرتابل
افکار یک ذهن مضطرب
ما دو نفر
تنبیه داداشم
ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داناک می ترسه! و آدرس danak-tanha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 97
بازدید هفته : 100
بازدید ماه : 122
بازدید کل : 40354
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 209
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
سمانه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : سمانه

 دیشب رفتم پیش مامانم تا باهم آشتی کنیم.سرش تو لب تاپ بود.ازش معذرت خواستم و خواهش کردم که باهام آشتی کنه.

اولش چیزی نگفت. بعد با کنایه گفت...مگه ناراحتی که باهات حرف نمی زنم..ظاهرا که بدت نیومده!..اینجوری راضی تری نه؟!! اصلا مامان می خوای چیکار؟ها؟!!

بدجوری عصبانی بود از اینکه زودتر از اینا ازش معذرت خواهی نکردم.بازم کلی عذرخواهی کردم و گفتم که دیگه از این کارا نمی کنم.(نمی دونم واقعا می تونم دیگه از این کارا نکنم یا نه؟!!!!!!)

بعد چند ثانیه که همونطور با اخم ساکت بود و انگار که داشت فکر می کرد گفت...داناک عهد کرده بودم دیگه اگه عذرخواهی هم کنی حالا حالا ها باهات حرف نزنم..ولی..حالا دیگه برو، بالا سر من وای نستا.

نمی دونم آشتی شدیم یا نه؟!!!!



نظرات شما عزیزان:

رازنوشتِ يــــه پسرهــــ
ساعت22:48---19 مهر 1391
بنظرم حد وسط رو نگه دار احترامشونو نگه دار از خودگذشتگي هم بكن اماتاحدي كه ازدين زده نشي طوري نشه كه وقتي اصولا زياد ازخودگذشتگي ميكني احساس ميكني اطرافيانت دارن از خوبيت سو استفاده ميكنن نذار اين جوري بشه امال هميشه احترامشونو نگه دار نميدونم متوجه منظورم شدي؟؟

داداش امیر
ساعت1:11---19 مهر 1391
آشتی کرده عزیز داداش... مبااااارکه... انشالله تو همه ی کارایی که می خوای انجام بدی همینطور موفق باشی... ولی یه نکته... دیدی مامانت از قهر بودنت و حرف نزدنت چقدر ناراحت بود؟؟؟ این ناراحتی قابل بخشش نیست.... اما ماهی رو هروفت از آب بگیری تازه است... از این به بعد اگر این قهر ها دوباره اتفاق افتاد خیلی زودتر از اینا برو واسه آشتی... فردا هم بیشتر محبت کن و نذار تو خونه تون سکوت باشه...
پاسخ:داداش شما همش از من ایراد می گیرید و می گید که اشتباه کردم.من نمی دونم چیکار کنم ،هر کاری می کنم یه جاش غلط می شه.می دونم مامان باب رو خیلی ناراحت کردم ولی از قصد که نبوده،فکر می کردم هرچی دیرتر آشتی کنم دیرترم یه اتفاق جدید می افته.نمی دونم...شاید بازم اشتباه می کنم.


م
ساعت19:19---18 مهر 1391


زهرا
ساعت16:15---18 مهر 1391
این یعنی اشتیییییییییی‏‏!‏

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: